جوکستان شماره1
خواهر و بردارم که از من کوچیکترن دارن تو خونه میزنن تو سر و کله ی هم
بابام به مامانم میگه : اینارو ببین عینه تام و جری از صبح تا شب فقط دنبال همن !
مامانم هم با دست منو نشون میده میگه :
اینم هم عینهو اون سگه که تام و جری ازش حساب میبرن !
بابام
مامانم
خواهر و برادرم
من
----------------------------------------
بابام فارسی کتابی پیام میده
الان بابام پیام داد : سلام کامران جان آیا میتوانی نان بخری ؟ ^__^
منم پیام دادم : آری پدر به سرعت خودم را به نانوا خواهم رساند و از شاتر طلب نان خواهم کرد ^__^
پدر از شاتر چند عدد نان طلب کنم ؟ ^____^
زنگ زد بهم گفت : پدر سگ منو مسخره میکنی اگر جرأت داری امشب بیا خونه و قطع کرد , عایا به نظر شما امشب من به خانه خواهم رفت ؟؟ ^__
----------------------------------------
پسره ۱۱ سالشه استاتوس گذاشته اگه بابام برام آیفون نخره شب خونه نمیرم !
من تو اون سن یه عینک شنا داشتم
وقتی میرفتم حموم تشتو آب میکردم با کله میرفتم توش و ساعت ها به شادی میزیستم
----------------------------------------
ﻭﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﺍﯼ ﺍﻻﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﺎ ﺭﯾﺤﺎﻧﺎ ﭼﺖ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ ،
ﻓﺎﺭﺳﯽ ﻫﻢ ﺑﻠﺪ ﺑﻮﺩ
ﻓﻘﻂ ﻧﻤﯿﺪﻭﻧﻢ ﺷﺎﺭﮊ ﺍﯾﺮﺍﻧﺴﻞ ﻣﯿﺨﻮﺍﺱ ﭼﯿﮑﺎﺭ ؟!!
خونین دلی که با تو ستمگر به سر بَرَد
سر می برد، ولیک به خونِ جگر برد
آن جا که هیچ لب به حمایت نگشت باز
مظلوم، داوری به برِ دادگر برد
بر خانه ام اگر زدی آتش مرا چه باک
این گونه ارث مادر خود را پسر برد
مزدور خویش را ز چه گفتی که نیمه شب
از نزد چند کودک لرزان پدر برد
کردند دست خویش به سوی خدا بلند
تا بابشان ز دست عدو جان به در برد
دیگر امید آمدن من کسی نداشت
یک تن نبود در بر آنان خبر برد
ای دادگر! خدای غیور، این روا مدار
تا نام پاک مادر ما، بی پدر برد
ای خدا windows دل را باز کن!
یک پرینت از رحمتت آغاز کن!!
option غم را خدایا on مکن!!!
help میخواهم که F1 میزنم!!!!!!!!
refresh این دل به الطاف توست!!!!!!
save انعامش در این ماه نوست!!!!!!!!!!!!!
با clear کردن ذهن از گناه!!!!!!!!!!!!!
ما به تو می آوریم عذر و پناه!!!!!!!!